اندکی از افتخارات این اب و خاک را ببینید مردان و زنان غیور
که تمامشان در وب ما جانمی شدند
برچسبها:
حسین الهی قمشهای
دکتر حسین محی الدین الهی قمشهای | |
---|---|
حسین الهی قمشهای |
|
زمینهٔ کاری | فیلسوف، ادیب، سخنران، مترجم و نویسنده معاصر |
زادروز | ۱۴ دی ماه ۱۳۱۸ (۴ ژانویه ۱۹۴۰) تهران |
پدر و مادر | مهدی الهی قمشهای و طیبه تربتی |
ملیت | ایرانی |
همسر(ها) | پروین زندی |
مدرک تحصیلی | دکتری الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه تهران |
دانشگاه | تدریس در دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزش عالی |
دلیل سرشناسی | تالیفها و سخنرانیها |
حسین محیالدین الهی قمشهای (زاده ۱۴ دی ۱۳۱۸)، فیلسوف، ادیب، سخنران، مترجم و نویسنده معاصر ایرانی می باشد که در زمینهٔ ادبیات، هنر و عرفان فعالیت میکند.
محتویات
زندگینامه
دکتر حسین محی الدین الهی قمشهای فرزند استاد مهدی الهی قمشهای و طیبه تربتی در ۱۴ دی ماه ۱۳۱۹ (۴ ژانویه ۱۹۴۱) در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی را به ترتیب در دبستان دانش، دبیرستان مروی و دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران تا درجه دکتری به پایان برد و نیز تحصیلات حوزوی و سنتی را نزد پدر و استادان دیگر دنبال کرد. پدر وی فیلسوف، مجتهد، استاد دانشگاه، شاعر و مترجم برجسته قرآن بود و روانترین و معتبرترین ترجمه فارسی قرآن از کارهای او است. [۱]
دکتر قمشهای پس از پایان تحصیلات دانشگاهی به کار تدریس در دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزش عالی در داخل و بعدها خارج کشور پرداخت و در کنار آن به تالیف و ترجمه در زمینه عرفان و ادبیات و زیبایی شناسی مشغول شد. وی قریب یکسال نیز ریاست کتابخانه ملی ایران را عهده دار بود. [۲]
قمشهای دارای همسر و دو فرزند، یک پسر به نام شاهد و یک دختر به نام شادی میباشند. همسرش، پروین زندی، دارای درجه دکتری (.Ph.D) در رشته علوم و صنایع غذایی بوده و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مولف و مترجم کتابها و مقالات متعدد در زمینه علوم غذایی میباشد. [۳][۴]
اهداف آموزشی الهی قمشهای
هدف مهم زندگی الهی قمشهای، آشنا کردن انسانها، بخصوص جوانان و نوجوانان است با لذتهای متعالی که از زیبایی، دانایی و نیکویی سرچشمه میگیرند. وی این لذات را مائدههای آسمانی و غذای روح میداند و معتقد است که همه جنگها و فسادها در عالم در اثر بی اعتنایی به این مائدههای آسمانی است. لذات مادی، از آنجا که دارای انواع محدودیت است، همیشه مورد نزاع و کشمکش و دستمایه جنگهاو استثمارها و استعمارها بودهاست. لذاتی که نهایتاً به خور و خواب و خشم و شهوت باز میگردد. در تاریخ اروپا هزاران دوئل صورت گرفته و انسانها یکدیگر را به خاک افکندهاند تا بتوانند از ماهرویی که چندی بعد از کاه رویان خواهد بود، برخوردار شوند. و نیز سرزمین و مرتع و رودخانه و طلا و جواهرات و دیگر متاعهای دنیوی، همه مایه جنگ و خونریزی و بروز صدها صفت اهریمنی چون حرص و آز و نخوت و غرور و دروغ و تظاهر و تملق و عوام فریبی و امثال آن شدهاست.
نظریه لذات متعالی میکوشد که سطح لذات مردمان را از فرود به فراز آورد و آن قلمرو زرین ادبیات، هنر و اخلاق است. آنجا بهشت است از آنکه کسی را با کسی پیکار نیست. اگر همه مردمان چون کیرکه گارد عاشق موتسارت شوند باکی نیست و دوئلی نخواهد بود. اینجا فلک بی پایان و نامحدود است و همه میتوانند هرآنچه نزدشان محبوب است با دیگران تقسیم کنند. هموار کردن راه رسیدن به این لذات از طریق ادبیات ارزنده کلاسیک، هدفی است که دکتر الهی قمشهای دنبال میکند و در آثار وی منعکس گردیدهاست.[۵][۶]
آثار
الهی قمشهای دارای تالیفات و ترجمههای متعددی است. مجموعهای از سخنرانیهای او که به زبانهای فارسی و انگلیسی در سازمانها و دانشگاههای داخل و خارج ایران ایراد شده، بهصورت نوارهای صوتی و تصویری در زمینههای متنوع عرفان، ادبیات و هنر عرضه شدهاست. جاذبه کلامش بسیار زیاد بوده و بر روی طیف وسیعی از مخاطبان داخل و خارج کشور، دارای اثر گذاری عمیقی بودهاست.[۷][۸][۹][۱۰]
فهرست آثار مکتوب:
- گزیده فیه مافیه (مقالات مولانا) تلخیص و شرح: انتشارات علمی و فرهنگی (۱۳۶۶)
- گزیده منطق الطیر (عطار): انتشارات علمی و فرهنگی (۱۳۷۳)
- شرح گلشن راز (شیخ محمود شبستری): انتشارات علمی و فرهنگی (۱۳۷۷)
- ترجمه گزیده سخنان شکسپیر: انتشارات علمی و فرهنگی (۱۳۷۷)
- مقدمه و تصحیح دیوان حافظ: انجمن خوشنویسان ایران و انتشارات سروش (۱۳۶۸)
- بررسی آثار ترجمه شده اسلامی به زبان انگلیسی: انتشارات سمت (۱۳۷۱)
- مقالات: انتشارات روزنه (۱۳۷۸)
- پیامبر، ترجمه اثر جبران خلیل جبران: انتشارات روزنه (۱۳۷۸)
- کیمیا (مجموعه مقالات، ترجمهها و مقدمهها) جلدهای ۱ تا ۵، ۸ تا ۱۰: انتشارات روزنه (۱۳۶۶ - ۱۳۸۹)
- ۳۶۵ روز با سعدی: انتشارات سخن (۱۳۸۱)
- یاد یار مهربان (ستایش و نیایش در ادب پارسی): انتشارات یساولی (۱۳۷۹)
- مقدمه، تصحیح و شرح دیوان حافظ: انتشارات پیک علوم (۱۳۸۱)
- رباعیات حکیم عمر خیام (ویرایش و پیشگفتار): انتشارات پیک علوم(۱۳۸۲)
- مناجات منظوم حضرت علی (ع) (پیشگفتار): انتشارات کلینی (۱۳۷۹)
- قرآن دوجلدی (عربی و فارسی): نشر هفت گنبد (ترجمه استاد فقید مهدی الهی قمشهای و ویرایش حسین الهی قمشهای)(۱۳۷۸)
- دعای کمیل، ترجمه: انتشارات یساولی (۱۳۸۵)
- گنج رحمت (مقدمهای بر تابلوهای بسم الله): انتشارات یساولی (۱۳۸۴)
- مائدههای فرهنگی: انتشارات پیک علوم(۱۳۸۶)
- ۳۶۵ روز با ادبیات انگلیسی (قلمرو زرین): انتشارات سخن (۱۳۸۶)
- ۳۶۵ روز با مولانا (در صحبت مولانا): انتشارات سخن (۱۳۸۸)
- آن خردمند دیگر، ترجمه اثر هنری ون دایک: انتشارات روزنه(۱۳۸۶)
- طلب، ترجمه اثر دکتر مرتضی الهی قمشهای: انتشارات پیک علوم(۱۳۸۵)
- ۳۶۵ روز با قرآن: انتشارات سخن (۱۳۸۹)
- زیرکیهای ملانصرالدین، تالیف شاهد قمشهای، مقدمه و توضیحات حسین الهی قمشهای: انتشارات روزنه (۱۳۸۹)
فهرست آثار صوتی و تصویری: تعداد بیشماری از سخنرانیهای دکترحسین الهی قمشهای به صورت صوتی و تصویری عرضه شدهاست. عناوین برخی سخنرانیهای او به زبان فارسی به شرح زیر میباشد:
حافظ شناسی، شرح گلشن راز، شرح مثنوی، مکاتب ادبی و هنری، نیکویی زیبایی دانایی، ادبیات انگلیسی، اخلاق اسلامی، موسیقی در آیینه ادبیات، شادی در زندگی، گوهر حوا، عرفان در دنیای تکنولوژی، خلاقیت، چهار اصل طلائی، زیبایی شناسی، انعکاس قرآن در ادبیات، برنامه ریزی فرهنگی، مسیح و خردمند چهارم، صلح و عدالت در اسلام، در قافله خوبان، وصف پادشاه جهان، شب قدر، عمل و عکس العمل، نقد عمر، غلبه بر دیو، اسلام و فطرت انسانی، حق و باطل، جاودانگی روح، امرقدسی، سمفونی مولانا، اسلام چیست، سمفونی سعدی، انسان کامل، نگاهی به مکاتب هنری و ادبی جهان، دین عشق، سیری در آثار سنایی، شراب نیشابور (خیام)، قوانین هارمونی در جهان.[۱۱][۱۲] استاد حسین الهی قمشهای تعداد زیادی سخنرانی به زبان انگلیسی در دانشگاهها و مراکز علمی گوناگون دنیا از جمله دانشگاههای کمبریج، آکسفورد، اکستر، لندن[۱۳]، گلاسکو، کالیفرنیا، جرج تاون، هاروارد[۱۴]، پرینستون، استانفورد[۱۵][۱۶]، ملبورن، مک کوایر، موناش[۱۷]، کوئینزلند[۱۸]، بریتیش کلمبیا[۱۹]، سیمون فریزر[۲۰][۲۱]، آکادمی تمنوس[۲۲][۲۳]، انستیتو گوته، دانشگاه وین[۲۴] و نیز قصر ورسای[۲۵] ایراد کردهاند. در زیر فهرست منتخب عناوین این سخنرانیها ملاحظه میشود: هفت داستان زیر هفت گنبد اثر نظامی، هفت شهر عشق عطار، سعدی و شکسپیر، گل و بلبل، موسیقی در ادبیات فارسی، هنر و حکمت داستانسرایی در مثنوی، حافظ و آثار او، سرمایه گذاری فرهنگی برای جوانان، دنیای شادی، شاعری و زیبایی شناسی در ادبیات فارسی، سیری درعرفان ایرانی، دیوان ناصر خسرو از دیدگاه زیبایی شناسی، محی الدین عربی و ابن فارض مصری، شبی باحافظ، اخلاق در علم وتکنولوژی، قرآن در ادبیات فارسی، شراب الست، یک و زیاد: دایره وجود، رومی: پیام آور عشق، اسلام و فطرت انسانی، مکاتب فلسفی و تعلیمات معنوی رومی، دین عشق، حجابهای خداوند، تمامیت انسان، پیکار مستمر انسان و دیو در شاهنامه فردوسی، سمفونی مولانا، قوانین هارمونی از دیدگاه فلسفی و زیبایی شناسی، جوهر واقعی اسلام، ابن عربی و ادبیات فارسی عرفانی، اخلاق فلسفی در آثار خواجه نصیرالدین طوسی، صلح و عدالت در اسلام، شاعری و پیامبری، اسطوره شناسی نوروز در ادبیات فارسی، عشق از دیدگاه رومی و تاگور.
تاسیس موسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای
قمشهای و همسرش پروین زندی در اسفندماه ۱۳۸۱ به منظور عرضه معارف ادبی و عرفانی ایران و جهان به صورتهای مختلف، اقدام به تاسیس موسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای کردند. این موسسه تنها مرکز رسمی ارتباط با دکتر الهی و هماهنگی برنامههای اوست که در نشر آثار صوتی و تصویری، بروز کردن سایت رسمی، آماده سازی آثار مکتوب، پاسخگویی به سوالات و پیشنهادهای رسیده و موارد دیگر فعالیت دارد.
فعالیتهای هنری و ارتباط با هنرمندان و مراکز هنری
الهی قمشهای اگرچه با مبانی بسیاری از هنرها چون موسیقی و نقاشی و معماری و تئاتر آشناست، اما هیچ هنری را به طور خاص دنبال نکردهاست. گاهی خوشنویسی میکند به شیوه استادان قدیم و گاهی نقاشیهایی به شیوه کاملاً مدرن میکشد که بیشتر ترکیب رنگ و ایجاد حال و هوای بعضی مناظر طبیعی یا ماورائی است. مکرر گفتهاست که نقاش نیستم اما این نقاشیها را برای آن میکشم که شاید آنان که هستند نکتههای مورد نظر او را درباره نقاشی به تحقق برسانند. در مردادماه ۱۳۷۳ بنا به دعوت گالری بامداد، نمایشگاهی از آثار هنری دکتر الهی قمشهای تشکیل شد که مورد بازدید و استقبال شرکت کنندگان قرار گرفت.
در شناخت ماهیت موسیقی و بخصوص از دیدگاه عرفانی و انعکاس آن دیدگاهها در ادبیات فارسی و ادبیات جهان مطالعات خوبی داشتهاست. گاهی هم به مصداق سخن یکی از اساتید سه تار که گفته بود فقط برای کسی بزند که لااقل زخمهای به سیمی زده باشد با بعضی سازها مانند تار و سه تار و غیره ملامساتی دارد نه برای نواختن بلکه برای فهمیدن نکتهها. نقد هنر از رشتههای مورد علاقه وی بوده و در آن مطالعات گستردهای، بخصوص در آثار مغرب زمین دارد و معتقد است نقد هنر غیر از هنر است و ضرورتی ندارد کسی که به نقد نقاشی یا معماری میپردازد خود هنرور یا معمار یا نقاش باشد. نقد هنر بخشی از فلسفهاست که به زیبایی شناسی اختصاص دارد. [۲۶][۲۷][۲۸]
او ارتباط نزدیکی با هنرمندان تئاتر و سینما، خوشنویسان، نقاشان و موسیقی دانان داشته و در نوشتهها و سخنرانیهای خود به ترویج زیبایی و حتی تشکیل وزارت زیبایی اشاره کردهاست. یکی از استادان موسیقی گفتهاست من هیچ سخنرانی از الهی قمشهای نشنیدم که مطلبی درباره موسیقی در آن نباشد. گاه اصحاب سینما و تئاتر با او بیشتر در آنچه به ادبیات و فلسفه هنرشان مربوط میشود مشورت میکنند.
همکاری فرهنگی با موسسات خیریه
الهی قمشهای با بسیاری از سازمانهای خیریه از جمله موسسه خیریه حمایت از کودکان سرطانی (محک)، جامعه یاوری، آسایشگاه خیریه کهریزک، مجتمع نیکوکاری رعد، موسسه خیریه حمایت از کودکان بیمار و بی سرپرست (جوانه)، همکاری فرهنگی دارد و گاهوبیگاه در جمع نیکوکاران به سخنرانی و ترغیب مردمان به کار نیک و بحث در مباحث زیربنایی خوبی و نیکوکاری میپردازد و افتخار دارد که گاه زدن نخستین کلنگ برخی سازمانهای خیریه از جمله محک را به وی دادهاند.[۲۹][۳۰][۳۱]
قمشهای ارادتی خاص به شیخ محمود شبستری دارد و کتاب گلشن راز او را مقدمه و شرح نوشته و شاید بیش از یکصد سخنرانی درباره این کتاب به عمل آوردهاست. در یکی از سخنرانیها که مدتی پیش در شبستر ایراد شد، تشویق او عدهای را برانگیخت که مقبره شیخ را که بسیار کوچک و مورد بی اعتنایی بود گسترش دهند و به مکانی مجلل و در خور شان شیخ محمود تبدیل کنند.
سایر فعالیتها
- عضو هیئت موسس و رئیس هیئت مدیره موسسه فرهنگی هنری الهی قمشهای[۵]
- عضو هیئت موسس و عضو هیئت مدیره موسسه فرهنگی، هنری پژوهشی مولانا جلال الدین محمد مولوی (خانه مولانا)
- مدیر مسئول و سردبیر فصلنامه چلیپا – نشریه خط و خوشنویسی و هنرهای سنتی
- عضو آکادمی تمنوس (Temenos) (انگلستان)[۳۲]
- عضو شورای مشورتی نشریه Mawlana Rumi Review (انگلستان)[۳۳]
منابع
- مهدی پروینزاد. استاد درس عشق میگفت. درباره حکیم مهدی الهی قمشهای. کیهان فرهنگی، سال ۱۹، شماره ۱۸۸، خرداد ۱۳۸۱، صفحات ۵-۲۵
- ناهید حبیبی آزاد. روسای کتابخانه ملی از آغاز تا امروز. نشریه کتاب ماه کلیات- اطلاعات و ارتباطات و دانش شناسی ویژه هفتادمین سال تاسیس کتابخانه ملی ایران. شماره ۱۳۳، سال ۱۲، دیماه ۱۳۸۷، صفحه ۱۰۸
- بی نام. در طلعت مه رویان انوار تو میبینم. دیدار با دکتر حسین الهی قمشهای. نشریه روز هفتم. سال۳، شماره ۱۰۲، ۲۱ دی ۱۳۷۵، صفحات ۲-۳
- بی نام. دکتر الهی قمشهای: زن مظهر محبوبیت خداوند در روی زمین است. نشریه راه کمال، شماره ۳۰، آذرماه ۱۳۸۸، صفحات ۴۴-۴۵
- وبسایت رسمی دکتر حسین الهی قمشهای
- حمید همایونی. با دکتر الهی قمشهای بیشتر آشنا شویم. نشریه گلبانگ، شماره ۵۲، فروردین ۱۳۸۳ (آوریل ۲۰۰۴)، کانون ایرانیان ویکتوریا، استرالیا، ملبورن
- نصرالله قادری، ملت عشق از همه دینها جداست: جاذبههای کاریزماتیک شخصیت دکتر الهی قمشهای. نشریه سروش، سال ۲۳، شماره ۱۰۷۲، ۲۵ اسفند ۱۳۸۰، صفحات ۱۰۰-۱۰۵
- بی نام. دکتر حسین الهی قمشهای: باغ دل، نشریه خبری تحلیلی اطلاع رسانی، پژوهشی و آموزشی شمارش، سال ۲، شماره ۶، خرداد ۱۳۸۱، صغحات ۲۴-۲۵
- بی نام. آنها که میبینند و آنها که نمیبینند. نظرسنجی از طیف تحصیل کرده ساکن ۳۰ شهر کشور درباره شبکه ۴ سیما. نشریه سروش، سال ۲۵، شماره ۱۱۵۲، ۸ آذر ۱۳۸۲، صفحات ۲۸-۲۹
- بی نام. بهترینهای صدا و سیما از دیدگاه خوانندگان سروش، نشریه سروش، سال ۲۱، شماره ۹۵۰، ۱۳۷۷، صفحات ۳۶-۴۸
- سازمان سروش سیما: http://www.soroush_media.tv.com
- دانلود سخنرانیهای دکتر حسین الهی قمشهای
- report.qxp
- Ilex - Cultural Events
- Dr. Elahi Ghomshei's Biography
برچسبها:
زندگی نامه دکتر مهدی الهی قمشه ای
رؤیای ولادت
مرحوم حاج عبدالحمید، مردی بزرگوار، با ایمان و عالم و نیز از ثروتمندان و نیکوکاران شهرضا بود که خدمات فراوانش، در جای جای شهر به چشم می خورد. او شبی در خواب دید که ملامحمد مهدی، از عالمان بزرگ آن زمان که چندی پیش رحلت نموده بود، سوار بر هودجی از آسمان فرود آمد و به اتاق ایشان وارد شد و از آن جا که پسرش مُلاّ ابوالحسن در انتظار مولودی تازه بود، ولادت آن نوزاد را تعبیری بر خواب خود دانست و سفارش نمود که او را محمدمهدی نام بگذارید که از عالمان بزرگ خواهد شد. حضور پربار استاد مهدی الهی قمشه ای، تعبیری روشن از آن خواب بود.
ولادت
در سال 1319 هجری قمری، در شهر حکیم پرور قمشه (شهرضای فعلی) از توابع اصفهان، در خانه ای سرشار از نور ایمان و علم و معرفت، فرزندی دیده به جهان گشود که او را «محمدمهدی» نام نهادند. نیاکان او، از سادات بحرین و از بزرگان و حافظان قرآن بودند. پدرش ملا ابوالحسن، عالمی بیدار دل و زاهد و با تقوا بود. زهد و تقوای پدر وجهد وتلاش او، در راه علم آموزی این فرزند به بار نشست. بعدها، میرزا محمدمهدی الهی قمشه ای، عالمی بزرگ، عارفی الهی و مفسری آگاه شد که هنوز هم، زینت عالم علم و تقوا به شمار می آید.
هجرت برای آموختن
استاد مهدی الهی قمشه ای از پنج سالگی آموختن آغاز کرد ودر پانزده سالگی، بر ادبیات عرب تسلط کامل یافت. او همراه با تحصیل، به کار و تلاش برای کسب معاش نیز می پرداخت؛ هرچند پس از مدتی، به توصیه پدر دست از کار کشید و تمام همّ خود را در راه آموختن علوم اسلامی به کار گماشت. او در چهارده سالگی، به اصفهان و سپس از آن جا به مشهد هجرت نمود. در این هجرتِ خداجویانه، او از محضر استادان بسیاری بهره برد و روز به روز بر دامنه علم و آگاهی خود افزود.
زهد و قناعت
دوران تحصیل استاد مهدی الهی قمشه ای درمشهد، دوران بسیار سختی بود. دوری از دیار از یک سو و کمی درآمد و سختی تأمین معاش از سوی دیگر، زندگی را بامشقت بسیار همراه کرده بود. البته قناعت، زهد و ریاضت بسیار، به او این توان را می داد که لحظه ای ازفراگیری علوم و تأمل در مسایل الهی دست نکشد؛ آن گونه که بوستان دانایی اش رابه گل های ناب و فراوان زینت بخشید و به عطر خوش علوم الهی معطّر نمود.
رؤیای دیدار
استاد مهدی الهی قمشه ای، پس از تحصیل در شهرهای قمشه، اصفهان و مشهد، درآرزوی دیدار با استادان بزرگ قم و نجف، باز هم تن به رنج هجرت سپرد و پای در سفر نهاد و در میانه راه، به تهران وارد شد. در تهران با عالم مبارز، شهید سیدحسن مدرّس ملاقات نموده و با او مؤانستی بسیار نزدیک یافت و پس از تبعید آن بزرگوار به جای آن استاد شهید به تدریس مشغول گشت.
این داستان، تعبیری بر رؤیایی صادق بود. سال ها پیش در مشهد، استاد الهی در خواب دیده بود که شهید مدرس کتابی به او داده و می خواهد که گاه تبعید، آن را به جای ایشان تدریس کند. اینک درتهران و با تبعید آن شهید بزرگ، استاد به یاد آن رؤیای صادق، در سنگر او به تدریس نشسته بود.
استاد برجسته
سال ها بود که استاد مهدی الهی قمشه ای، در مدرسه سپهسالار ـ مدرسه عالی شهید مطهری ـ که محفل ادبیان و حکیمان و دانشکده معقول و منقول بود، به تدریس منطق و ادبیات و حکمت می پرداخت. در همان زمان، آن بزرگوار که از برجسته ترین استادان دانشگاه به شمار می رفت، با نوشتن کتاب توحید هوشمندان به درجه دکترا از آن دانشکده نائل شد. او پس از 35 سال تدریس علوم معقول و منقول دردانشگاه، بازنشسته شد و پس از آن، منزل آن بزرگوار، کانون ادبیان و حکیمان به شمار می آمد.
مرواریدهای درخشان
استاد مهدی الهی قمشه ای، تا آخرین دقایق حیات پربار خود، به تدریس و تألیف پرداخت و کتاب های گران قدر بسیاری از آن عزیز به جا مانده است؛ مرواریدهایی درخشان که آن بزرگوار از ژرفای اقیانوس دانایی برون کشیده و به ساحل نشینان سپرده است.
کتاب هایی چون کتاب حکمت الهی در شرح فصوص الحکم فارابی، توحید هوشمندان، مشاهدات العارفین و ترجمه هایی از قرآن کریم، صحیفه سجادیه و مفاتیح الجنان، و نیز دیوان شعری شامل قصاید و غزلیات عرفانی و نیز اشعاری در باب حماسه عاشورا که چون نسیمی لطیف، طبع خواننده را می نوازد.
ترجمه کتاب آسمانی
ترجمه معروف استاد الهی قمشه ای از قرآن مجید، نخستین ترجمه روان و سلیس قرآن کریم به زبان فارسی است. تا آن زمان، ترجمه ها به صورت تحت اللفظی و کلمه به کلمه بود. استاد برخلاف عادت گذشتگان، ترجمه روانی از آیات الهی را ارائه نمود، بدون آن که در اصل معنا تغییری صورت گیرد. ترجمه استاد الهی قمشه ای از کتاب آسمانیِ قرآن، اینک سال هاست که در دست شیفتگان قرآن است و آنان را، قطره قطره از زلال معانی ناب آیات الهی می چشاند.
ساده زیستی استاد
با آن که خاندان علامه سیدمهدی الهی قمشه ای، از ثروتمندان و بزرگان شهر به شمار می رفتند، ولی استاد، زندگی ای ساده و بی آلایش، و به دور از همه ظواهر زیبنده دنیایی برای خود برگزید. او از رفاه و تجملات دنیایی بسیار دوری می جست، به طوری که زندگی آن بزرگواردر دوران تحصیل در مشهد، به سختی گذشت. یکی از شاگردان آن بزرگ درباره او چنین می گوید: «کلا یک روحیه بی نیازی واستغنا و دوری از تعلقات مادی در ایشان وجود داشت که انسان هر وقت به منزلش وارد می شد، تمام تعلقات دنیوی را فراموش می کرد».
حسرت دل ها
استاد علامه مهدی الهی قمشه ای، پس از عمری تلاش در عالَم علم و تقدیم گوهرهایی ناب به دوستداران دانش و شیفتگان معارف اسلامی، در سال 1352 شمسی به سوی دوست پرگشود. آن چه از او برجای ماند، حسرتی بود بر دل دوستانی که او را می شناختند و خاطراتی که هر لحظه اش، درسی بود. نیز کتاب هایی که سطر به سطرش، دل ها را معطّر می ساخت و شاگردانی که ثمره محضر مبارک او بودند. رحمت خدا بر آن بنده پاک و خالص.
دوری از لغویات
آیت اللّه محمدمهدی الهی قمشه ای، محضری پربار داشت و بسیاری از اساتید از حضورش فیض می بردند. استاد حسن حسن زاده آملی ـ که خود از بزرگان عالَم علم است ـ ضمن زندگی نامه ای که از آن بزرگ ارائه می کند، درباره ایشان چنین می فرماید: «سبحان اللّه از اول تا آخر کلیات دیوانش و در همه تألیفاتش یک کلمه لغو نمی یابی. دیوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است. خدا گواه است که محضرش نیز هم چنین بود. بیش از ده سال با او حشر داشتم. یک کلمه ناروا و یک حرف ناسزا و یک جمله بیهوده از او نشنیدم. چه گریه ها و زاری ها از او دیدم و چه اندرزها از او به یادگار دارم و چه خاطرات و چه حالات و چه و چه...»
منبع:حوزه
tebyan-zn.irl
برچسبها:
مهدی الهی قمشهای
مهدی محییالدین الهی قمشهای | |
---|---|
زادروز | ۱۲۸۰ خورشیدی شهرضا(قمشه) |
مرگ | ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲ |
ملیت | ایران |
پیشه | عارف، حکیم، شاعر، مترجم قرآن |
دیوان سرودهها | نغمه های حسینی و ... |
تخلص | محی الدین |
همسر(ها) | طیبه تربتی |
مهدی محییالدین الهی قمشهای (زاده ۱۲۸۰ خورشیدی / ۱۳۱۹ (قمری) در شهرضا (قمشه) - درگذشته ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲ / ۲ ربیعالثانی ۱۳۹۳ (قمری))[۱]، عارف، حکیم، شاعر، مترجم قرآن و پدر حسین الهی قمشهای است.
زندگی
وی مقدمات علوم و حکمت را از و دیگران آموخت. در اصفهان از اساتیدی چون و سپس در خراسان از و استفاده کرد. وی مدتی هم در حوزهٔ درس حسین قمی و مهدی اصفهانی حاضر شد. پس از آن به تهران برگشت و در مدرسهٔ عالی سپهسالار به تدریس حکمت و فلسفه پرداخت. وی استاد زبان عربی در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران و استاد فلسفه در دانشکدهٔ الهیات (معقول و منقول) بود.
خانواده
همسر وی طیبه نربتی در زمینه ادبی فعال بوده و مولف کتاب خوشه هاست. وی دارای سه پسر و چهار دختر می باشد:
- حسین الهی قمشهای عارف و ادیب.
- نظامالدین الهی قمشهای، استاد فلسفه و رئیس کتابخانه دانشگاه تهران بود. (سال ۱۳۷۶ فوت شدند)
- مرتضی الهی قمشهای ریاست انجمن جئوترمال کانادا.
- مهدیه الهی قمشهای شاعر و محقق.
سه دختر دیگر وی یکی در کشور کانادا مشاور است؛ دیگری استاد درس روانشناسی در دانشگاه رودهن و دیگری دبیر ادبیات در ناحیه دو کرج است.[۲]
شاگردان
از میان شاگردان وی اکنون میتوان به عبدالله جوادی آملی، حسن حسنزاده آملی و اشاره کرد.
آثار
منثور
- رسالهای در
- شرح رسالهٔ حکیم فارابی
- رسالهای در
- حاشیهای بر ملاصدرا
- رسالهای در مراتب ادراک
- رسالهای در
- تصحیح و تحشیهٔ تفسیر ابوالفتوح رازی
منظوم
- نغمهٔ حسینی(عشاق)
- دیوان شعر-
- نغمهٔ الهی
ترجمه
- ترجمهٔ قرآن مجید
از جمله معروفترین آثار به جا مانده از اوست که در حال حاضر فراگیرترین ترجمه در ایران است.این ترجمه را می توان یک تفسیر مختصر قران هم تلقی نمود.
- ترجمهٔ صحیفهٔ سجادیه
- ترجمهٔ مفاتیحالجنان
منابع
- وبگاه باشگاه اندیشه[۱]
- پایگاه حوزه، هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم ( گفتگو با سرکار خانم الهی قمشهای)
- شیخ محییالدین مهدی الهی قمشه
- زندگینامه مترجم نامآور قرآن مهدی الهیقمشهای
- نگاهی به زندگی علامه میرزا مهدی الهی قمشهای
پیوند به بیرون
|
[نمایش]
برچسبها:
غیاث الدین جمشید کاشانی ،
ریاضی دان و اختر شناس قرن نهم هجری
غياثالدين جمشيد كاشاني (790-832 قمري/1388-1429 ميلادي) زبردستترين حسابدان و آخرين رياضيدان برجستهي دورهي اسلامي و از بزرگترين مفاخر تاريخ ايران به شمار ميآيد. وي به تكميل و تصحيح روشهاي قديمي انجام چهار عمل اصلي حساب پرداخت و روشهاي جديد و سادهتري براي آنها اختراع كرد. در واقع، كاشاني را بايد مخترع روشهاي كنوني انجام چهار عمل اصلي حساب (به ويژه ضرب و تقسيم) دانست. كتاب ارزشمند وي با نام مفتاح الحساب كتابي درسي، دربارهي رياضيات مقدماتي است و آن را از حيث فراواني و تنوع مواد و مطالب و رواني بيان سرآمد همهي آثار رياضي سدههاي ميانه ميدانند.
زندگينامه
جمشيد ملقب به غياثالدين، فرزند پزشكي كاشاني به نام مسعود حدود سال 790 قمري (1388 ميلادي)، در كاشان چشم به جهان گشود. او در همهي آثارش خود را چنين معرفي كرده است: «كمترين بندگان خداوند (يا نيازمندترين بندگان خدا به رحمت او)، جمشيد، پسر مسعود طبيب كاشاني، پسر محمود پسر محمد ». بيشتر آنچه كه از زندگي وي ميدانيم از بررسي آثار علمي ارزندهاش و نيز دو نامه كه خطاب به پدر خود و مردم كاشان نوشته به دست آمده است. دوران كودكي و نوجوانی و جواني وي درست همزمان با اوج يورشهاي وحشيانهي تيمور به ايران بود. با وجود اين، جمشيد در همين شرايط نيز هرگز از آموختن علوم مختلف غافل نشد. پدرش مسعود، چنانكه گفتيم، پزشك بود اما شايد از علوم ديگر نيز بهرهي بسيار داشت. به طور مثال، از يكي از نامههاي كاشاني به پدرش معلوم ميشود كه پدر قصد داشته تا شرحي بر معيار الاشعار نصيرالدين طوسي بنويسد و براي پسر، يعني جمشيد بفرستد.
نخستين فعاليت علمي كاشاني كه از تاريخ دقيق آن آگاهيم، رصد خسوف در 12 ذيحجهي 808 قمري، برابر با دوم ژوئن 1406 ميلادي در كاشان است. غياثالدين نخستين اثر علمي خود را در همين شهر و در 21 رمضان 809 قمري مطابق با اول مارس 1407 ميلادي، يعني 2 سال پس از مرگ تيمور و فرو نشستن فتنهي او، نوشت. چهار سال بعد در 813 قمري هنوز در كاشان بود و رسالهي مختصري به فارسي دربارهي علم هيأت(كيهانشناسي) نوشت. در 816 قمري كتاب نجومي مهم خود يعني زيج خاقاني را به فارسي نوشت و به اُلُغْ بيگ، فرزند شاهرخ و نوهي تيمور، كه در سمرقند به سر ميبرد، هديه كرد. كاشاني اميد داشت كه با حمايت الغ بيگ بتواند با آسودگي بيشتر پژوهشهاي علمي خود را ادامه دهد.
غياثالدين جمشيد كاشاني دست كم تا مدتي پس از پديدآوردن كتاب ارزشمند تلخيص المفتاح ، يعني 7 شعبان 824 قمري مطابق با 7 اوت 1421 ميلادي، هنوز در كاشان به سر ميبرد. اين نكته خود مايهي شگفتي بسيار است كه چرا مردي دانشور چون الغ بيگ پس از مطالعهي زيج خاقاني به نبوغ كم نظير پديدآورنده ، يعني كاشاني، پي نبرد! كاشاني در يكي از دو نامهي خود از يك سو به طور تلويحي از اينكه بسيار دير مورد توجه دولتمردان قرار گرفته گلايه ميكند و از سوي ديگر از اينكه پس از اين مدت دراز به شهري چون سمرقند دعوت شده است، سر از پا نميشناسد.
كاشاني به احتمال قوي در 824 قمري به همراه معينالدين كاشاني ( همكار غياثالدين در كاشان و سمرقند ) از كاشان به سمرقند رفت و چنان كه خود در نامههايش كم و بيش اشاره كرده، در پيريزي رصدخانهي سمرقند نقش اصلي را ايفا نمود. از همان آغازِ كار، وي را به رياست آنجا برگزيدند و تا پايان عمر به نسبت كوتاه خود در همين مقام بود. وي سرانجام صبح روز چهارشنبه 19 رمضان 832 قمري برابر با 22 ژوئن 1429 ميلادي بيرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه درگذشت.
امين احمد رازي در كتاب تذكره هفت اقليم ميگويد كه چون كاشاني چنان كه بايد و شايد آداب حضور در دربار را رعايت نميكرد ، الغ بيگ فرمان به قتل او داد. از نامههاي كاشاني به پدرش چنين بر ميآيد كه پدر به دلايلي از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بيگ نگران بود و در نامه يا نامههايي، پسر را از خطرات معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته و كاشاني نيز در پاسخ براي كاستن از نگرانيهاي پدر، نمونههاي متعددي از توجه خاص الغ بيگ به خود را براي پدر شاهد آورده است.
دانشگاهی در آبیک قزوین به نام این دانشمند در سال ۱۳۸۵ تأسیس شده است .
نوآوريهاي كاشاني
1- اختراع كسرهاي دهگاني(اعشاري).
گرچه كاشاني نخستين به كار برندهي اين كسرها نيست، اما بيترديد رواج اين كسرها را به او مديونيم.
2- دستهبندي معادلات درجهي اول تا چهارم و حل عددي معادلات درجهي چهارم و بالاتر
3- محاسبهي عدد پی π
از ابداعات و ابتکارات مهم او کشف محاسبه عدد π است که در ریاضیات کار برد بسزایی دارد. كاشاني در الرسالة المُحيطية (ص 28 )، عدد π (عدد پی) را تا شانزده رقم اعشار محاسبه نمود به نحوی که تا صد و پنجاه سال بعد کسی نتوانست آن را گسترش دهد:
π=۶.۲۸۳۱۸۵۳۰۷۱۷۹۵۸۶۵ (عدد پی)
و آن را در اختیار دانشمندان ریاضی قرون گذشته و حال و آینده قرار داده است. این کتاب را لوکی (به زبان آلمانی) در سال 1956 در مجله مطالعات فرهنگستان علوم برلین، شماره 6 به چاپ رسانیده است.
4- تكميل و تصحيح روشهاي قديمي انجام چهار عمل اصلي و اختراع روشهاي جديدي براي آنها .
در واقع، كاشاني را بايد مخترع روشهاي كنوني انجام چهار عمل اصلي حساب ( به ويژه ضرب و تقسيم) دانست.
5- اختراع روش كنوني پيدا كردن ريشهي n اُم عدد دلخواه.
روش كاشاني در اصل همان روشي است كه صدها سال بعد توسط پائولو روفيني (رياضيدان ايتاليايي، 1765-1822 ميلادي) و ويليام جُرج هارنر (رياضيدان انگليسي، 1786-1837 ميلادي )، بار ديگر اختراع شد.
6- اختراع روش كنوني پيدا كردن جذر (ريشهي دوم) كه در اصل ساده شدهي روش پيدا كردن ريشهي n اُم است.
7- ساخت يك ابزار رصدي.
كاشاني ابزارِ رصدي جالبي اختراع كرد و آن را طَبَقُ المَناطِقْ ناميد. رسالهاي نيز به نام نُزْهَةُ الحَدائِق دربارهي چگونگي كار با آن نوشت.
به وسیله «طبق المناطق» می توان تقویم های کواکب هفتگانه و عروض و ابعاد آن ها را از زمین محاسبه کرد و عمل خسوف و کسوف را به آسان ترین طریقه ممکن و در مدت کمی شناخت.
8- تصحيح زيج ايلخاني.
كاشاني زيج خاقاني را نيز در تصحيح اشكالات زيج ايلخاني نوشت.
توضیح خاص
زیج به کتابهایی گفته میشد که موقعیت اجرام آسمانی را در آن درج میکردند. این کتابها شامل اطلاعاتی در مورد زمان طلوع و غروب خورشید، ماه و سیارات و ستارههای مشهور در روزهای مختلف سال و برای یک محل خاص بوده است که در قالب جدولهایی تنظیم میشده است.
از جداول زیج، برای دانستن موقعیت و رصد کردن اجرام سماوی، تعیین طول روز و شب، تهیه تقویمها، جهتیابی و دیگر مقاصد اختر شناسی و نیز در طالعبینی استفاده میشده است.
در قدیم هر کدام از منجمان برجسته یا هر رصدخانه، یک زیج مخصوص به خود مینوشتند و زیجهای پیشینیان را تصحیح میکردند که تعدادی از این زیجهای قدیمی به نام شاهان و فرمانروایان نوشته شده است. در حال حاضر نسخههایی از چنین زیجهایی در موزهها موجود میباشد.
امروزه، هنوز هم برای کاربردهای علمی و نجومی، کتابها و جداولی مشابه با زیجهای قدیمی تهیه میشود که البته از دقت بسیار بالاتری برخوردار هستند.
احتمال داده شده است که واژه زیج، معرب واژه فارسی زیگ باشد که در فارسی میانه به معنای جدول اختری و یا سالنامه است.
9- نگارش مهمترين كتاب دربارهي حساب.
كتاب مفتاح الحساب كاشاني مهمترين و مفصلترين اثر دربارهي رياضيات عملي و حساب در دورهي اسلامي است.
توضیح خاص
كاشاني كار نگارشمفتاح الحسابرا، كه بيترديد مهمترين، مفصلترين و برجستهترين كتابِ رياضيات عملي دردورة اسلامي بشمار ميآيد، در 3 جمادي الاولي سال 830 قمري برابر با 2مارس 1427 ميلادي به پايان رسانده و آن را به الغ بيگ هديه كرده است. اما پيشنويس اين كتاب را دست كم از 6 سال پيش، يعني 824 قمري فراهم آوردهو در اين مدت، مشغول تكميل و اصلاح آن بوده است. زيرا او در مقدمهيتلخيص المفتاح كه در همين سال نوشته شده، تأكيد كرده كه اين تلخيص را پس از به پايان رساندن تأليف مفتاح الحساب فراهم آورده است.
در سال 1585 میلادی استیون، ریاضیدان بلژیکی کتابی به نام خود منتشر نمود و تا همین چند دهه اخیر ریاضیدانان چنین گمان می برند که استیون، اولین شرح کسور اعشاری را به دست داده است. لکن طبق بررسی پل لوکی از دانشمندان علوم اسلامی آلمـان کاشانی در صفحه 85 از این کتاب که در کتاب خانه دانشگاه برینستون در آمریکا موجود است، خود را مخترع کسور اعشاری خوانده و می گوید: «در معرفت کسور به قیاس کسور ستینی اختراع کردیم...» و در جایی دیگر از همین کتاب می گوید: «منظور از اختراع کسور جدید این بود که حساب را برای افرادی که حساب منجمان یعنی حساب ستینی (شصتی) نمی دانستند، آسان کند.» و در همین کتاب، از این کسور، به عنوان (( کسور الاعشاری)) یاد نموده است. صالح زکی در باره این کتاب می گوید: « کتاب مفتاح الحساب از بزرگترین تألیفات کاشانی است و در حقیقت، ختم آثاری است که ریاضیدانان مشرق زمین تألیف کرده اند.» از این کتاب، تعدادی نسخ خطی و چاپی در کتابخانه لیدن، برلن، لندن، اسلامبول و کتابخانه ملی تهران یافت می شود و دانشمندانی چون پرفسور آیدین صایلی، گارادی، سوتر، پل لوکی دانشمند آلمانی، کراوز، و دکتر کندی دانشمند آمریکایی روی آن بحث کرده و مقالاتی را درباره آثار علمی او در مطبوعات آمریکا، آلمان، آنکارا و ... به رشته تحریر در آورده اند.
اختراع کسور اعشاری توسط کاشانی تحول چشمگیری در آسان ساختن محاسبات بود که به قول پرفسور هونکه، بدون آن امروز نه باجه تخم مرغ فروش و نه عمو شیر فروش می توانست به راحتی حساب کند و نه محاسبات مشکل جرح و تعدیلی می توانست انجام گیرد و محاسبه لگاریتمی هم اصلاً غیر ممکن می شد.
براي نشان دادن اهميتمفتاح الحسابكاشاني نزد شرق شناسان، بويژه محققان اروپايي، در اينجا به چاپهاي مختلف متن عربي و ترجمههاي اين اثر اشاره ميكنيم:
1- در 1864 ميلادي فرانتس ووپكه، محقق آلماني الاصل ساكن فرانسه، بخشي از اين كتاب را به فرانسه ترجمه كرد.
2-در 1944 ميلادي، پاول لوكي بخش قابل توجهي از مفتاح الحساب را بهآلماني ترجمه کرده و شرح داد. اين ترجمه نيز، همچون ترجمهي رسالة محيطيه ، پساز مرگ لوكي و در سال 1951 ميلادي منتشر شد. وي همچنين مقالهي مهميدربارهي روش كاشاني در پيدا كردن ريشهي n اُم اعداد نوشت.
3- در 1951 ميلادي نائله رجايي در پاياننامهي دورهي دكتراي خود در دانشگاه آمريكايي بيروت، با استفاده از مطالبمفتاح الحسابورسالة محيطيهبه بحث دربارهي اختراع كسرهاي اعشاري توسط كاشاني پرداخت.
4- در همان سال و در همان دانشگاه، عبدالقادر الداخل نيز در پاياننامهيدكتراي خود روش كاشاني دربارهي پيدا كردن ريشهي n اُم در دستگاه شمارشصتگاني را بررسي كرد.
5- در 1956 ميلادي نيز برويس رُزنفلد،آدُلف يوشكِويچ، و سِگال، تصوير يك نسخهي خطي اين اثر و نيز تصوير يكنسخهي خطي رسالهي محيطيهي را همراه با ترجمهي روسي آن در مسكو به چاپرساندند.
6- در 1967 ميلادي احمد سعيد الدمرداش و محمد حمديالحفني الشيخ، متن عربي اين كتاب را در قاهره به چاپ رساندند. غلطهاي اينچاپ حتي از غلطهاي نسخهي خطي چاپ مسكو بيشتر است.
7- در 1977ميلادي نادر النابلسي يك بار ديگر تمامي اين كتاب را با حواشي به نسبتسودمند و با دقتي بيشتر از دو مصحح قبلي در دمشق به چاپ رساند.
گفتني است كه در هيچ يك از ترجمهها يا چاپهاي ياد شده از نسخهي خطي كتابخانهي ملي ملك، كه كهنترين و بهترين نسخهي موجودمفتاح الحساببه بشمار ميآيد استفاده نشده است.
10- محاسبهي جِيْب (sin) يك درجه.
كاشاني در رسالهي وَتَر و جِيْب مقداري براي جِيْبِ يك درجه به دست آورده كه اگر آن را بر 60 تقسيم كنيم ، حاصل آن تا 17 رقم اعشاري با مقدار واقعي سينوس يك درجه موافق است.
وی با روش ابتکاری حل یک معادلهٔ درجه سوم 017452464372835103712/0 =sin1 را بدست آورد. در واقع کاشانی مقدار سینوس یک درجه را تا ده رقم صحیح شصتگانی حساب کرد.
11- ساخت دستگاهی فنی به نام «مسطره»
بوسیله این اختراع نخستین بار مهندسان توانستند مساحت زمین را محاسبه کنند.
آثار كاشاني
1- سُلّمُ السَماء (نردبان آسمان) يا رسالهي كماليه به عربي
غیاث الدین جمشید كاشاني اين رساله را در 21 رمضان 809 قمري (اول مارس 1407 ميلادي) در كاشان به پايان رسانده است. كاشاني در اين رساله از قطر زمين و نيز قطر خورشيد، ماه، سيارات، و ستارگان و فاصلهي آنها از زمين سخن گفته است.
2- مختصر در علم هيأت به فارسي
كاشاني اين رساله را در 813 قمري برابر با 1410 ميلادي، يا اندكي پيش از آن نوشت. وي در اين رساله دربارهي مدارهاي ماه، خورشيد، ستارگان، و سيارهها و چگونگي حركت آنها سخن گفته است.
3- زيج خاقاني به فارسي
اين كتاب يكي از آثار مهم نجومي كاشاني به شمار ميرود. كاشاني اين زيج را در 816 قمري ( 1413 ميلادي) كامل كرد. هدف كاشاني از نگارش اين زيج، تصحيح اشتباهاتي است كه در زيج ايلخاني روي داده است. كاشاني در مقدمهي زيج خود با به رغم انتقاد از مطالب زيج ايلخاني، از نويسندهي آن، خواجه نصيرالدين طوسي، با تجليل و احترام بسيار ياد كرده است.
4- شرح آلات رَصَد به فارسي
كاشاني اين رساله را در ذيقعدهي 818 قمري(ژانويهي 1416 ميلادي) براي شخصي به نام سلطان اسكندر نوشته است. برخي اين اسكندر را «اسكندر بن قرايوسف قراقويونلو » دانستهاند. اما برخي ديگر، معتقدند كه اين اسكندر، پسر عموي الغ بيگ است كه بر فارس و اصفهان حكومت ميكرده است.
5- نُزْهَةُ الحَدائِق به عربي
وی اين رساله را در دهم ذيحجهي 818 قمري مطابق 10 فوريهي 1416 ميلادي (حدود يك ماه پس از نگارش رسالهي شرح آلات رصد) نوشته و در آن دستگاهي به نام طبق المناطق را كه اختراع خود وي بوده، شرح داده است. با اين دستگاه ميتوان محل ماه و خورشيد و پنج سيارهي شناخته شده تا آن زمان و نيز فاصلهي هر يك از آنها را تا زمين، و برخي پارامترهاي سيارهاي ديگر را به دست آورد.
6- ذِيْلِ نزهة الحدائق
كاشاني در نيمهي شعبان 829 قمري (22 ژوئن 1426 ميلادي) و هنگامي كه در سمرقند اقامت داشته، ده «اِلْحاق» (پيوست) را به نزهة الحدائق افزوده است.
7- تَلْخيصُ المِفْتاح به عربي
اين رساله، چنان كه از نامش پيداست گزيدهي مفتاح الحساب كاشاني است. كاشاني كار تلخيص را در 7 شعبان 824 قمري (7 اوت 1421 ميلادي) به پايان رسانده است. وي در مقدمهي اين رساله چنين آورده است: « اما بعد، نيازمندترين بندگان خداوند به بخشايش وي، جمشيد ملقب به غياث، پسر مسعود پزشك كاشاني، پسر محمود، كه خداوند روزگارش را نيكو گرداند، گويد كه چون از نگارش كتابم موسوم به مفتاح الحساب فارغ شدم، آن دسته از مطالب اين كتاب را كه دانستن آنها براي نوآموزان واجب است در اين مختصر گرد آوردم و آن را تلخيص المفتاح ناميدم».
8- الرِسالةُ المُحيطية به عربي
كاشاني اين رساله را كه يكي از مهمترين آثار اوست در اواسط شعبان 827 قمري (ژوئيهي 1424 ميلادي) به پايان رسانده است. وي در اين رساله نسبت محيط دايره به قطر آن، يعني عدد پي را به دست آورده است.
9- وَتَر و جِيْب
كاشاني اين رسالهي را دربارهي چگونگي محاسبهي جِيب يك درجه (sin ) نوشته است. متأسفانه متن اصلي اين رساله باقي نمانده اما از شرحهايي كه بر آن نوشتهاند ميتوان به مطالب آن پي برد.
10- زيج تَسْهيلات
كاشاني اين اثر را پيش از 830 قمـــري تألــيف كرده است زيرا در مقدمهي مفتاح الحساب از اين كتاب نام برده (ص 36) ولي تاكنون وجود نسخهاي قطعي از آن گزارش نشده است.
11- کتابی در حل اشکال معدل مسیر عطارد
این کتاب بعدها مورد استفاده انیشتین قرار گرفته است و چنانچه می گویند انیشتین قسمتی از فعالیت های علمی خود را مدیون کاشانی می داند.
نظرات دانشمندان معاصر
پاول لوكي، پژوهشگر برجستهي آلماني كه بيش از هر مورخ ديگري در راه شناساندن اهميت آثار رياضي اين دانشمند بزرگ به جهان علم كوشش كرده، دربارهي آثار غیاث الدین جمشید کاشانی چنين آورده است:
« پس از پژوهش دربارهي برخي آثار كاشاني، كه خوشبختانه بيشتر آنها در كتابخانههاي شرق و غرب موجود است، او را رياضيداني هوشمند، مخترع، نَقّاد و صاحب افكار عميق يافتم. كاشاني از آثار رياضيدانان پيش از خود آگاه و بويژه در فن محاسبه و به كار بستن روشهاي تقريبي بسيار آگاه و چيرهدست بوده است. اگر رسالهي محيطيه او به دست رياضيدانان غربي معاصر وي رسيده بود، از آن پس مردم مغرب زمين از بعضي منازعات و تأليفات مبتذل دربارهي اندازهگيري دايره (محاسبهي عدد پي) بينياز ميشدند. اگر نظريهي واضح و روش علمي وي در مورد شناساندن كسرهاي اعشاري انتشار يافته بود، فرانسوا وييِتْ ، اِستِوِن و بورگي ناچار نميشدند كه يك قرن و نيم پس از كاشاني نيروي فكري و عملي خود را براي از نو يافتن اين كسرها به كار اندازند.»
اِدوارداِستوارت كِنِدي، پژوهشگر برجستهي آمريكايي، كه مدتي نيز در ايران ميزيست و با زبان فارسي آشنايي دارد دربارهي كاشاني چنين گفته است:
« پیــش از هر چيز بايد گفت كه كاشانــــي حاسبي زبردست بود و در اين فـــن مهارت خارق العاده ای داشت و شاهد اين مدعا اين است كه وي با اعداد شصتگاني خالص به آساني و رواني حساب ميكرد. كسرهاي اعشاري را اختراع نمود، روش تكراري را در حساب به طور كامل و پيگير به كار ميبست. با چيره دستي مراحل محاسبه را طوري تنظيم مينمود كه بتواند حداكثر مقدار خطا را پيشبيني كند و در هر جا صحت اعمال را امتحان ميكرد.»
وی در مقاله «یک ماشین محاسبه سیاره ای از قرن پانزدهم» از طبق المناطق کاشی و رساله المحیطیه وی تمجید فراوان نموده و این احتمال را داده است که وی را نه تنها باید مخترع نخستین ماشین محاسبه دانست، بلکه باید نخستین کسی دانست که بسط دو جمله ای را که به نیوتن نسبت داده می شود، به دست آورده است.
آدُلف يوشكويچ، پژوهشگر مشهورروسيه در كتاب تاريخ رياضيات در سدههاي ميانه درباره كتاب ارزشمندكاشاني مينويسد:
« مفتاح الحساب كتابي درسي، دربارهي رياضيات مقدماتي است كه استادانه تأليف شده و مؤلف آنچه را كه طبقات مختلف خوانندگان كتاب بدان نياز داشتهاند، در نظر گرفته است. اين كتاب از حيث فراواني و تنوع مواد و مطالب و رواني بيان تقريباً در همهي آثار رياضي سدههاي ميانه يگانه است.»
منابع : در قلمرو رياضيات ، چاپ دوم 1382) نویسنده یونس کرامتی)
- قربانی، ابوالقاسم. کاشانینامه، احوال و آثار غیاثالدین جمشید کاشانی. چاپ دوم، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۸.
- خلاصه زندگینامه علمی دانشمندان؛ بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی؛ زیر نظر احمد بیرشک
- گوشههایی از ریاضیات دوره اسلامی؛ تالیف: جی. ال. برگرن، ترجمهٔ دکتر محمد قاسم وحیدی، دکتر علیرضا جمالی. انتشارات فاطمی
برچسبها:
کتب و رسالات ابوریحان بیرونی
|
علوم طبیعت > فیزیک > نجوم و اختر فیزیک | (cached) |
1ـ در آثارالباقیه (الآثار الباقیه من القرون الخالیه). روز، که بارزترین و اساسی ترین واحد گاهشماری است، موضوع فصل اول است. بیرونی درباره مزایای مبداهای مختلف تقویم بحث می کند طلوع یا غروب (که بر مبنای افق اند) و دستگاههایی را که از هر یک استفاده می کنند نام می برد. بعد انواع مختلف سال را تعریف می کند سال شمسی، قمری، یولیانی و ایرانی و مفهوم کبیسه را در کار می آورد و در فصل سوم به تعریف تاریخهای مختلف و بحث در آنها می پردازد.
2 ـ قره الزیجات. کتاب مرجعی که استفاده کننده با کمک آن می توانست همه مسائل نجومی زمان خود را حل کند، و در آن تاکید بیشتر بر محسبات علمی است تا مباحثات نظری، و بدین دلیل شبیه «زیج» های اسلامی است. مباحث نظری، و بدین دلیل شبیه «زیج» های اسلامی است. مباحث این کتاب شامل قواعد تقویم نگاری، طول روز، تعیین «خداوندگار» احکامی سال و ماه روز و ساعت؛ مکان متوسط و مکان واقعی خورشید و ماه و سیارات، ساعت روز، عرض جغرافیایی محل، خسوف و کسوف، و شرایط رویت برای ماه و سیارات است.
3 ـ قانون (القانون المسعودی). این کتاب، که در میان آثار نجومی بازمانده بیرونی از همه جامعتر است، جداول عددی بسیاری را که منجمان و احکامیان قرون وسطی برای حل مسائل متعارف خود لازم داشته اند، به تفصیل شامل است، اما در آن بیش از زیجهای معمولی به گزارشهای رصدی به روش به دست آوردن روابط توجه شده است. کتاب به یازده مقاله و هر مقاله به ابواب و فصولی تقسیم شده است.
4 ـ ممرها (تمهید المستقر اتحقیقمعنی الممر). این کتاب به توصیف پدیده های احکامی محتلفی که لفظ ممر (گذر یا عبور) بر آنها اطلاق می شد، اختصاص دارد. وقتی می گوییم سیاره ای از سیاره دیگر عبور می کند، منظور این است که از لحاظ طول سماوی یا عرض سماوی یا فاصله نسبی تا زمین از آن می گذرد.
5 ـ صیدنه (کتاب اصیدنه فی الطب). بیرونی حقیقت را فقط در نوشته های و گفته ها نمی جست، بلکه میل شدیدی به تحقیق مستقیم در پدیده های طبیعی داشت و این کار را گاهی در سخترین شرایط انجام می داد، و این میل او با قریحه ای در ساختن آلات و ابزار و تمایل به دقت در مشاهدات همراه بود. به دلیل علاقه ای که به دقت داشت، و نیز چون می ترسید که در جریان محاسبات دقت لازم را از دست بدهد و نتایج حاصل از رصد را به نتایج حاصل از محاسبات طولانی ترجیح می داد.
6 ـ التفهیم (التفهیم لاوائل صناعه التنجیم). کتابی است درسی در علم احکام نجوم، که بیش از نیم آن به مقدمات موضوع اصلی اختصاس دارد. کتاب هم به فارسی موجود است وهم به عربی، که ظاهرا هر دو صورت آن را ابوریحان خود فراهم کرده است، و در مجموع پنج فصل دارد.
7 ـ اسطرلاب (کتاب فی استیعاب الوجوه الممکنه فی صفعه الاسطرلاب)
8 ـ الجماهر (الجماهر فی معرفه الجواهر).
9 ـ سدس (حکایه الاله المسماه السدس الفخر).
10 ـ تحدید (تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن).
11 ـ چگالیها (مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحیم(.
12 ـ سایه ها (افراد المقال فی امر الظلال).
13 ـ وترها (استخراج الاوتار فی الدائره).
14 ـ پاتنجلی.
15 ـ ماللهند.
برچسبها:
بیرونی
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران در علوم حکمت و اختر شناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشت، در سال 326 هچری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از این جهت به بیرونی یعنی خارج خوارزم معروف شده. هیچ اطلاعی در باره اصل و نسب و دوره کودکی بیرونی در دست نیست. نزد ابو نصر منصور علم آموخت در 17 سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار رادرکاث رصد کند، و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیص ها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر 15 ذراع تهیه کرد. در 9 خرداد 376 بیرونی ماه گرفتگی(خسوفی)رادرکاث رصد کرد و قبلاٌ با ابوالوفا ترتیبی داده شده بود که او نیز در همان زمان همین رویداد را از بغداد رصد کن. اختلاف زمانی که از این طرق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی در باره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت در دربار مامون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرده، موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی در گذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت ومواد لازمه برای تالیف کتاب خود موسوم به تحقیق ماللهند جمعآوری کرد.
بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود 11 شهر هند را تعیین نمود خود بیرونی می نویسد که در زمانی که در قلعه نندنه به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود.
بیرونی تالیفات بسیار در نجوم و هیات و منطق و حکمت دارد از جمله تالیفات او قانون مسعودی است در نجوم و جغرافیا که به نامه سلطان مسعود غزنوی نوشته، دیگر کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی که در حدود سال 390 هجری به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تالیف کرده این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی دررلیپزیک ترجمه وچاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است. دیگر کتاب ماللهند من مقوله فی العقل اومر ذوله در باره علوم و عقاید و آداب هندیها که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است دیگر التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم در علم هیات و نجوم و هندسه. بیرونی هنگامی که شصت و سه ساله بود کتابنامه ای از آثار محمد بن زکریای رازی پزشک تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمه آن کرد این فهرست به 113 عنوان سر می زند که بعضی از آنها بر حسب موضوع گه گاه با اشاره کوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شده اند این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست کم 14 سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه مرگ نیز کار می کرد به علاوه 7 اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است. تقریباٌ چهار پنجم آثار او از بین رفته اند بی آن که امیدی به بازیافت آنها باشد از آنچه بر جای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است. علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریباٌ در همه شعبه های علومی که در زمان وی شناخته شده بودند سخت کار می کرد وی از فلسفه و رشته های نظری نیز بی اطلاع نبود اما گرایش او به شدت به سوی مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود در داخل خود علوم نیز بیشتر جذب آن رشته هایی می شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند. در کانی شناسی، داروشناسی و زبان شناسی یعنی در رشته هایی که در آنها اعداد نقش چندانی نداشتند نیز کارهایی جدی انجام داد اما در حدود نیمی از کل محصولات کار او در اختر شناسی، اختر بینی و رشته های مربوط به آنها بود که علوم دقیقه به تمام معنی آن روزگاران به شمار می رفتند ریاضیات به سهم خود در مرتبه بعدی جای می گرفت اما آن هم همواره ریاضیات کاربسته بود از آثار دیگر بیرونی که هنوز هم در دسترس هستند و می توان اینها را نام برد: اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالیها، سایه ها، وترها، پاتنجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه، بیرونی در باره حرکت وضعی زمین و قوه جاذبه آن دلالیل علمی آورده است و می گویند وقتی کتاب قانون مسعودی را تصنیف کرد سلطان پیلواری سیم برای او جایزه فرستاد ابوریحان آن مال را پس فرستاد وگفت: من از آن بی نیازم زیرا عمری به قناعت گذرانیده ام و ترک آن سزاوار نیست.
نظر پردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا می کرد وی بر بهترین نظریه های علمی زمان خود تسلط کامل داشت اما دارای ابتکار و اصالت زیادی نبود و نظریه های تازه ای از خود نساخت ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.
همچنین ببینید:
برچسبها:
زندگینامه
ابو علی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ماه صفر از سال 370 هجری قمری در شهر بخارا به دنیا آمد.
این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه جهان اسلامی شد و القابی مانند شیخ الرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فرا گرفتن علوم مختلف داشت.
و از آنجا که پدرش عبدالله سخت در تعلیم و تربیت او می کوشید و خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود، ابن سینا تا ده سالگی تمام قرآن و صرف و نحو را آموخت و آنگاه به فرا گرفتن منطق و ریاضیات پرداخت. استاد وی در علم ریاضیات "ابو عبدالله ناتلی" بود.
پس از آن نزد "ابو سهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد.
در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در متافیزیک ارسطو آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمی توانست آن را بفهمد.
تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند.
هنگامی که ابن سینا به هجده سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فرا گرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموخته های خود را بهتر درک کند.
در اواخر عمر خود یکبار به شاگرد مورد توجه خویش، جوزانی گفت که در تمام مدت عمر، چیزی بیش از آنچه که در هجده سالگی می دانسته، نیاموخته است.
مهارت ابن سینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد.
ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در ماوراء النهر ، زندگی بر ابن سینا در زادگاهش دشوار شد و او ناچار بخارا را به مقصد جرجانیه و سپس گرگان ترک گفت.
در سال 403هجری قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختیها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آن ها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال خراسان عبور کرد.
بنا به گفته منابع معتبر، ابن سینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور "ابو سعید ابوالخیر" ملاقات کرد.
وی آرزو داشت که "قابوس بن وشمگیر" را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود.
چون از این حادثه دلشکسته شد، مدت چندین سال در دهکده ای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405و 406 هجری قمری به ری رفت.
در این هنگام آل بویه بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت می کردند. ابن سینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمس الدوله به جانب همدان به راه اقتاد.
این سفر برای ابن سینا بخت بلندی داشت؛ چرا که پس از رسیدن وی به همدان، او را برای درمان امیر شمس الدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند، دعوت کردند.
بوعلی توانست شمس الدوله را معالجه کند و به همین دلیل چنان تقربی نزد وی پیدا کرد که عهده دار منصب وزارت گردید و مدت چند سال؛ تا هنگام مرگ امیر، عهده دار این وظیفه سنگین بود.
پس از مرگ شمس الدوله بخت از وی روی گردانید و چون از ادامه خدمت در منصب وزارت خودداری کرد، او را به زندان افکندند. در زندان کتاب مشهورش "شفا" را به رشته تحریر درآورد.
پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت.
ابن سینا از همدان به اصفهان رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار می رفت و سال ها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت پانزده سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد.
او در این مدت، چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن رصدخانه پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند سلطان محمود غزنوی قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت.
این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن، بیماری قولنج نیز آزارش می داد. به همین دلیل، دوباره به همدان بازگشت و به سال 428 هجری قمری و در سن پنجاه و هفت سالگی در این شهر از دنیا رفت و در همان جا به خاک سپرده شد.
شخصیت علمی
با وجود این که زندگی ابن سینا پر از فراز و نشیب بود و در عین حال عمری طولانی نیز نداشت، اما زندگی عقلانی و حکیمانه بسیار پرباری داشت. گواه بر این مطلب، تعداد و نوع آثاری است که او تالیف کرده است و نیز خصوصیات شاگردانی که در نزد او درس خوانده اند؛ مانند بهمنیار و جوزانی.
نیروی تمرکز فکری او عالی بود؛ تا جایی که گاهی در آن حین که سوار بر اسب در رکاب پادشاه عازم جنگ بود، بعضی از آثار خود را املا می کرد تا نویسنده ای که در خدمت داشت، آن ها را بنویسد.
او با مهارت عجیبی که در تمامی شاخه های دانش آن زمان داشت، توانست در زمینه فلسفه، اساس مکتب مشاء در سنت فکری اسلامی و نیز اساس فلسفه قرون وسطی را بریزد.
در بستر طب و پزشکی نیز میراث بقراطی و جالینوسی را ترکیب کند و در علم و ادب اسلامی چنان تاثیر نماید که هیج کس پیش یا پس از وی نتوانسته باشد آنگونه تاثیر کند.
تاثیر وی در این زمینه ها تا به امروز، در شرق و غرب جهان باقی است و بسیاری از پیشرفت ها در شاخه های عمده دانش، بر پایه نظرات و آراء وی صورت گرفته است.
همچنین ببینید:
منابع
- تاریخ فلسفه در جهان اسلام
برچسبها:
شخصیت علمی ابن سینا
با وجود این که زندگی ابن سینا پر از فراز و نشیب بود و در عین حال عمری طولانی نیز نداشت، اما زندگی عقلانی و حکیمانه بسیار پرباری داشت. گواه بر این مطلب، تعداد و نوع آثاری است که او تالیف کرده است و نیز خصوصیات شاگردانی که در نزد او درس خوانده اند؛ مانند بهمنیار و جوزانی.
نیروی تمرکز فکری او عالی بود؛ تا جایی که گاهی در آن حین که سوار بر اسب در رکاب پادشاه عازم جنگ بود، بعضی از آثار خود را املا می کرد تا نویسنده ای که در خدمت داشت، آن ها را بنویسد.
او با مهارت عجیبی که در تمامی شاخه های دانش آن زمان داشت، توانست در زمینه فلسفه، اساس مکتب مشاء در سنت فکری اسلامی و نیز اساس فلسفه قرون وسطی را بریزد.
در بستر طب و پزشکی نیز میراث بقراطی و جالینوسی را ترکیب کند و در علم و ادب اسلامی چنان تاثیر نماید که هیج کس پیش یا پس از وی نتوانسته باشد آنگونه تاثیر کند.
تاثیر وی در این زمینه ها تا به امروز، در شرق و غرب جهان باقی است و بسیاری از پیشرفت ها در شاخه های عمده دانش، بر پایه نظرات و آراء وی صورت گرفته است.
همچنین ببینید:
منابع
- تاریخ فلسفه در جهان اسلام
برچسبها:
وی فرزند آرش از خاندان سورن یکی از هفت خاندان معروف ایرانی (در زمان اشکانیان و ساسانیان) بود. سورن در زبان فارسی پهلوی بهمعنی نیرومند میباشد. (نمونه دیگر این واِِژه در کلمه اردیسور آناهیتا یعنی ناهید بالنده و نیرومند بکار رفته است.) ۲
از دیگر نامآوران این خاندان ویندهفرن (گندفر) است که در سده نخست میلادی استاندار سیستان بود؛ قلمرو او از هند و پنجاب تا سیستان و بلوچستان امتداد داشت. برخی پژوهشگران او را با رستم دستان قهرمان حماسی ایران یکی میدانند. ذکر نام رستم در منظومه پهلوی اشکانی درخت آسوریک ارتباط او را با اشکانیان نشان میدهد. ۳
ژول سزار (Julius)، پوميه (Pompee) و كراسوس (crassus) سه تن از سرداران و فرمانروایان بزرگ روم بودند كه سرزمینهاي پهناوري را كه به تصرف دولت روم در آمده بود، بهطور مشترک اداره مي كردند. آنها در سوم اكتبر سال 56 پيش از ميلاد در نشست لوكا (Luca) تصميم حمله به ایران را گرفتند. ۴
كراسوس فرمانرواي بخش شرقی کشور روم آن زمان یعنی شام(سوريه) بود و براي گسترش دولت روم در آسيا، سوداي چيرگي برايران، دستیابی به گنجینههای ارزشمند ایران و سپس گرفتن هند را در سر ميپروراند و سرانجام با حمله به ايران اين نقشه خويش را عملي ساخت. وی فاتح جنگ بردگان و درهمکوبنده اسپارتاکوس سردار قدرتمند انقلاب بردگان بود. ۵
كراسوس (رییس دوره ای شورا) با سپاهي مركب از42 هزار نفر از لژيونهاي ورزيده روم كه خود فرماندهي آنان رابرعهده داشت به سوي ايران روانه شد و ارد (اشك13) پادشاه اشكاني ،سورنا سردار نامي ايران را مامور جنگ با كراسوس و دفع یورش روميها كرد.
نبرد ميان دو كشور در اردیبهشت سال 53 پيش از ميلاد در جلگه هاي میانرودان (بينالنهرين) و در نزديكي شهر حران یا كاره carrhae روي داد.
در جنگ حران، سورنا با يك نقشه نظامي ماهرانه و بهياري سواران پارتي كه تيراندازان چيرهدستي بودند، توانست يك سوم سپاه روم را نابود و اسير كند. كراسوس و پسرش فابيوس Fabius (پوبلیوس) دراين جنگ كشته شدند و تنها شمار اندكي از روميها موفق به فرار گرديدند.
روش نوین جنگی سورنا، شیوه جنگوگریز بود. این سردار ایرانی را پدیدآورنده جنگ پارتیزانی (جنگ به روش پارتیان) در جهان میدانند. ارتش او دربرگیرنده زرهپوشان اسبسوار، تیراندازان ورزیده، نیزهداران ماهر، شمشیرزنان تکاور و پیادهنظام همراه با شترهایی با بار مهمات بود. پارتیان آریایی را نخستین سازندگان تیربار جنگی در گیتی می دانند. ۶
افسران رومي درباره شكستشان از ايران به سناي روم چنین گزارش دادند:
سورنا فرمانده ارتش ايران در اين جنگ از تاكتيك و سلاحهاي تازه بهره گرفت. هر سرباز سوار ايراني با خود مشك كوچكي از آب حمل ميكرد و مانند ما دچار تشنگي نميشد. به پيادگان با مشكهايي كه بر شترها بار بود آب و مهمات مي رساندند. سربازان ايراني به نوبت با روش ویِِژهای از ميدان بیرون رفته وبه استراحت ميپرداختند. سواران ايران توانایی تير اندازي از پشت سر را دارند. ايرانيان كمانهایي تازه اختراع كردهاند كه با آنها توانستند پاي پيادگان ما را كه با سپرهاي بزرگ در برابر انها و براي محافظت از سوارانمان دیوار دفاعی درست كرده بوديم به زمين بدوزند. ايرانيان داراي زوبينهاي دوكي شكل بودند كه با دستگاه نوینی تا فاصله دور و به صورت پیدرپی پرتاب مي شد. شمشيرهاي آنان شكننده نبود. هر واحد تنها از يك نوع سلاح استفاده مي كرد و مانند ما خود را سنگين نمي كرد. سربازان ايراني تسليم نمیشدند و تا آخرين نفس بايد میجنگیدند. اين بود كه ما شكست خورده، هفت لژيون را به طور كامل از دست داده و به چهار لژيون ديگر تلفات سنگين وارد آمد. ۷
جنگ حران كه نخستين جنگ بين ايران و روم به شمار ميرود، داراي اهميت بسيار در تاريخ است زيرا روميها پس از پيروزيهاي پيدرپي براي اولين بار در جنگ شكست بزرگي خوردند و اين شكست به قدرت آنان در دنياي آنروز سايه افكند و نام ايران را بار ديگر در جهان پرآوازه كرد و نام دولت پارت و شاهنشاهی اشکانی را جاودانه ساخت.
همانگونه كه دولت بزرگ هخامنشي در مرزهاي خود در باختر براي نخستين بار با گسترش و کشورگشایی يونان برخورد کرد و پيشرفت یونان را درشرق و آسیا متوقف گردانيد، دولت جهانگير روم نيز در پيشرفت مرزهاي خود درخاور، با سد قدرتمند ايراني روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسيا، پايان پذيرفت.
پس از پيروزي سورنا بر كراسوس و شكست روم از ايران، دولت مرکزی روم دچار اختلاف شدید شد. پس از این جنگ نزديك به يك قرن، رود فرات مرز شناخته شده بين دو كشور گرديد و مناطق ارمنستان، ترکیه، سوریه، عراق تبدیل به استانهایی از ایران گردیدند. روميها براي جلوگيري از شكستهاي آينده و به پيروي از ايرانيان ناچار شدند به وجود سواره نظام درسپاه خود توجه بيشتري بنمايند. ۸
بد نیست یادآوری شود که سورنا پس از شاه مقام اول کشور را داشت؛ وی ارد را به تخت سلطلنت نشانید و به سبب نجابت خانوادگی در روز تاجگذاری شاهنشاه ایران کمربند شاهی را به کمر پادشاه بست. او به هنگام گرفتن شهر سلوکیه نخستین کسی بود که برفراز دیوار دژ شهر برآمد و با دست خود دشمنانی را که مقاومت میکردند بزیر افکند. سورنا در این هنگام بیش از 30 سال نداشت. ۹
اما شوربختانه سورنا هیچ بهرهای از پیروزی بزرگ خود نبرد. ارد شاهنشاه اشکانی ناجوانمردانه بجای قدردانی، سپهسالار دلاور ایرانی را به شهادت رساند؛ پس از این رویداد ناگوار ارتش ایران دچار ضعف گردید و دیگر نتوانست در خاورمیانه و شام پیشروی نماید و در برابر روم تنها به مقاومت و دفاع پرداخت. ۱۰
البته تاریخ یکبار دیگر در زمان پادشاهی شاهصفی صفوی تکرار شد و امامقلیخان ارتشبد ایران در زمان شاه عباس کبیر، دریاسالار آبهای نیلگون خلیج فارس، فاتح جنگهای ایران و پرتغال، آزادکننده بحرین و قشم ناجوانمردانه همراه با فرزندانش بهدست پادشاه خونریز شهید شد. ۱۱
شاهصفی (52 – 1038 خورشیدی) پادشاهی متعصب و ستمگر بود. وی دست به کشتار 12000 تن در قزوین زد؛ شاهزادگان و خاندان سلطنتی را کشت یا کور نمود؛ دستور قتل فرماندهان ارتش را صادر کرد؛ بخشهای گستردهای از ایران از دست داد و تنها شاهی بود که سخنگفتن به زبان فارسی را با خشونت در دربار ایران ممنوع ساخت و ترکی را جایگزین آن ساخت. سرانجام او نیز مرگ در اثر زیادهروی در مصرف تریاک بود. ۱۲
در پایان یاد و خاطره همه سرداران سرافراز ایرانی در طول تاریخ شکوهمند ایران گرامی باد:
آریوبرزن، آرتیمیس، سورنا، بهرام چوبین، رستم فرخزاد، ابومسلم خراسانی، مازیار، بابکخرمدین، امامقلیخان، اللهوردیخان، عباسمیرزا، ستارخان، باقرخان، یپرمخان، رییسعلی دلواری، باکری، همت، شیرودی، بروجردی، جهانآرا، کشوری، قرنی، سرافراز و...
منابع:
۱. روزنامه عصر مردم، دکتر حسنعلی پیشاهنگ
۲. ایرانویچ، دکتر بهرام فرهوشی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ص 165
۳. مجله دانشکده ادبیات، سال 12، شماره 2، بهمن سرکاراتی
۴.تاریخ ایرانیان در این روز، دکتر نوشیروان کیهانی زاده
۵. روزگاران (تاریخ ایران)، دکتر عبدالحسین زرینکوب، چاپ سوم (1380)، بخش اشکانیان
۶. ایران از آغاز تا اسلام، نوشته: ر.گریشمن، برگردان: محمد معین، بخش اشکانیان
۷. همان ۴
۸. همان ۶
۹. فرهنگ معین، جلد پنجم، دکتر محمد معین
۱۰. همان ۵
۱۱. دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد در زمان صفویه
۱۲. تاریخ ایران و جهان (2)، نوشته محمدعلی علوی کیا و گروه تاریخ، ص 130
هرگونه برداشت از نوشتههاي اين تارنگار تنها با يادآوري نام و نشاني آريوبرزن و نام نويسنده روا ميباشد
وی فرزند آرش از خاندان سورن یکی از هفت خاندان معروف ایرانی (در زمان اشکانیان و ساسانیان) بود. سورن در زبان فارسی پهلوی بهمعنی نیرومند میباشد. (نمونه دیگر این واِِژه در کلمه اردیسور آناهیتا یعنی ناهید بالنده و نیرومند بکار رفته است.) ۲
از دیگر نامآوران این خاندان ویندهفرن (گندفر) است که در سده نخست میلادی استاندار سیستان بود؛ قلمرو او از هند و پنجاب تا سیستان و بلوچستان امتداد داشت. برخی پژوهشگران او را با رستم دستان قهرمان حماسی ایران یکی میدانند. ذکر نام رستم در منظومه پهلوی اشکانی درخت آسوریک ارتباط او را با اشکانیان نشان میدهد. ۳
ژول سزار (Julius)، پوميه (Pompee) و كراسوس (crassus) سه تن از سرداران و فرمانروایان بزرگ روم بودند كه سرزمینهاي پهناوري را كه به تصرف دولت روم در آمده بود، بهطور مشترک اداره مي كردند. آنها در سوم اكتبر سال 56 پيش از ميلاد در نشست لوكا (Luca) تصميم حمله به ایران را گرفتند. ۴
كراسوس فرمانرواي بخش شرقی کشور روم آن زمان یعنی شام(سوريه) بود و براي گسترش دولت روم در آسيا، سوداي چيرگي برايران، دستیابی به گنجینههای ارزشمند ایران و سپس گرفتن هند را در سر ميپروراند و سرانجام با حمله به ايران اين نقشه خويش را عملي ساخت. وی فاتح جنگ بردگان و درهمکوبنده اسپارتاکوس سردار قدرتمند انقلاب بردگان بود. ۵
كراسوس (رییس دوره ای شورا) با سپاهي مركب از42 هزار نفر از لژيونهاي ورزيده روم كه خود فرماندهي آنان رابرعهده داشت به سوي ايران روانه شد و ارد (اشك13) پادشاه اشكاني ،سورنا سردار نامي ايران را مامور جنگ با كراسوس و دفع یورش روميها كرد.
نبرد ميان دو كشور در اردیبهشت سال 53 پيش از ميلاد در جلگه هاي میانرودان (بينالنهرين) و در نزديكي شهر حران یا كاره carrhae روي داد.
در جنگ حران، سورنا با يك نقشه نظامي ماهرانه و بهياري سواران پارتي كه تيراندازان چيرهدستي بودند، توانست يك سوم سپاه روم را نابود و اسير كند. كراسوس و پسرش فابيوس Fabius (پوبلیوس) دراين جنگ كشته شدند و تنها شمار اندكي از روميها موفق به فرار گرديدند.
روش نوین جنگی سورنا، شیوه جنگوگریز بود. این سردار ایرانی را پدیدآورنده جنگ پارتیزانی (جنگ به روش پارتیان) در جهان میدانند. ارتش او دربرگیرنده زرهپوشان اسبسوار، تیراندازان ورزیده، نیزهداران ماهر، شمشیرزنان تکاور و پیادهنظام همراه با شترهایی با بار مهمات بود. پارتیان آریایی را نخستین سازندگان تیربار جنگی در گیتی می دانند. ۶
افسران رومي درباره شكستشان از ايران به سناي روم چنین گزارش دادند:
سورنا فرمانده ارتش ايران در اين جنگ از تاكتيك و سلاحهاي تازه بهره گرفت. هر سرباز سوار ايراني با خود مشك كوچكي از آب حمل ميكرد و مانند ما دچار تشنگي نميشد. به پيادگان با مشكهايي كه بر شترها بار بود آب و مهمات مي رساندند. سربازان ايراني به نوبت با روش ویِِژهای از ميدان بیرون رفته وبه استراحت ميپرداختند. سواران ايران توانایی تير اندازي از پشت سر را دارند. ايرانيان كمانهایي تازه اختراع كردهاند كه با آنها توانستند پاي پيادگان ما را كه با سپرهاي بزرگ در برابر انها و براي محافظت از سوارانمان دیوار دفاعی درست كرده بوديم به زمين بدوزند. ايرانيان داراي زوبينهاي دوكي شكل بودند كه با دستگاه نوینی تا فاصله دور و به صورت پیدرپی پرتاب مي شد. شمشيرهاي آنان شكننده نبود. هر واحد تنها از يك نوع سلاح استفاده مي كرد و مانند ما خود را سنگين نمي كرد. سربازان ايراني تسليم نمیشدند و تا آخرين نفس بايد میجنگیدند. اين بود كه ما شكست خورده، هفت لژيون را به طور كامل از دست داده و به چهار لژيون ديگر تلفات سنگين وارد آمد. ۷
جنگ حران كه نخستين جنگ بين ايران و روم به شمار ميرود، داراي اهميت بسيار در تاريخ است زيرا روميها پس از پيروزيهاي پيدرپي براي اولين بار در جنگ شكست بزرگي خوردند و اين شكست به قدرت آنان در دنياي آنروز سايه افكند و نام ايران را بار ديگر در جهان پرآوازه كرد و نام دولت پارت و شاهنشاهی اشکانی را جاودانه ساخت.
همانگونه كه دولت بزرگ هخامنشي در مرزهاي خود در باختر براي نخستين بار با گسترش و کشورگشایی يونان برخورد کرد و پيشرفت یونان را درشرق و آسیا متوقف گردانيد، دولت جهانگير روم نيز در پيشرفت مرزهاي خود درخاور، با سد قدرتمند ايراني روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسيا، پايان پذيرفت.
پس از پيروزي سورنا بر كراسوس و شكست روم از ايران، دولت مرکزی روم دچار اختلاف شدید شد. پس از این جنگ نزديك به يك قرن، رود فرات مرز شناخته شده بين دو كشور گرديد و مناطق ارمنستان، ترکیه، سوریه، عراق تبدیل به استانهایی از ایران گردیدند. روميها براي جلوگيري از شكستهاي آينده و به پيروي از ايرانيان ناچار شدند به وجود سواره نظام درسپاه خود توجه بيشتري بنمايند. ۸
بد نیست یادآوری شود که سورنا پس از شاه مقام اول کشور را داشت؛ وی ارد را به تخت سلطلنت نشانید و به سبب نجابت خانوادگی در روز تاجگذاری شاهنشاه ایران کمربند شاهی را به کمر پادشاه بست. او به هنگام گرفتن شهر سلوکیه نخستین کسی بود که برفراز دیوار دژ شهر برآمد و با دست خود دشمنانی را که مقاومت میکردند بزیر افکند. سورنا در این هنگام بیش از 30 سال نداشت. ۹
اما شوربختانه سورنا هیچ بهرهای از پیروزی بزرگ خود نبرد. ارد شاهنشاه اشکانی ناجوانمردانه بجای قدردانی، سپهسالار دلاور ایرانی را به شهادت رساند؛ پس از این رویداد ناگوار ارتش ایران دچار ضعف گردید و دیگر نتوانست در خاورمیانه و شام پیشروی نماید و در برابر روم تنها به مقاومت و دفاع پرداخت. ۱۰
البته تاریخ یکبار دیگر در زمان پادشاهی شاهصفی صفوی تکرار شد و امامقلیخان ارتشبد ایران در زمان شاه عباس کبیر، دریاسالار آبهای نیلگون خلیج فارس، فاتح جنگهای ایران و پرتغال، آزادکننده بحرین و قشم ناجوانمردانه همراه با فرزندانش بهدست پادشاه خونریز شهید شد. ۱۱
شاهصفی (52 – 1038 خورشیدی) پادشاهی متعصب و ستمگر بود. وی دست به کشتار 12000 تن در قزوین زد؛ شاهزادگان و خاندان سلطنتی را کشت یا کور نمود؛ دستور قتل فرماندهان ارتش را صادر کرد؛ بخشهای گستردهای از ایران از دست داد و تنها شاهی بود که سخنگفتن به زبان فارسی را با خشونت در دربار ایران ممنوع ساخت و ترکی را جایگزین آن ساخت. سرانجام او نیز مرگ در اثر زیادهروی در مصرف تریاک بود. ۱۲
در پایان یاد و خاطره همه سرداران سرافراز ایرانی در طول تاریخ شکوهمند ایران گرامی باد:
آریوبرزن، آرتیمیس، سورنا، بهرام چوبین، رستم فرخزاد، ابومسلم خراسانی، مازیار، بابکخرمدین، امامقلیخان، اللهوردیخان، عباسمیرزا، ستارخان، باقرخان، یپرمخان، رییسعلی دلواری، باکری، همت، شیرودی، بروجردی، جهانآرا، کشوری، قرنی، سرافراز و...
منابع:
۱. روزنامه عصر مردم، دکتر حسنعلی پیشاهنگ
۲. ایرانویچ، دکتر بهرام فرهوشی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ص 165
۳. مجله دانشکده ادبیات، سال 12، شماره 2، بهمن سرکاراتی
۴.تاریخ ایرانیان در این روز، دکتر نوشیروان کیهانی زاده
۵. روزگاران (تاریخ ایران)، دکتر عبدالحسین زرینکوب، چاپ سوم (1380)، بخش اشکانیان
۶. ایران از آغاز تا اسلام، نوشته: ر.گریشمن، برگردان: محمد معین، بخش اشکانیان
۷. همان ۴
۸. همان ۶
۹. فرهنگ معین، جلد پنجم، دکتر محمد معین
۱۰. همان ۵
۱۱. دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد در زمان صفویه
۱۲. تاریخ ایران و جهان (2)، نوشته محمدعلی علوی کیا و گروه تاریخ، ص 130
هرگونه برداشت از نوشتههاي اين تارنگار تنها با يادآوري نام و نشاني آريوبرزن و نام نويسنده روا ميباشد منبعhttp://ariobarzan.blogfa.com/post-48.aspx
برچسبها: